2002-10-31
رفتیم GRE Subject ثبتنام کردیم. دسامبر، انشاءالله استانبول. $150 رفت تو Liablities:Amir Hossein Yousefi و Expenses:Getting out!
2002-10-29
الان یکه، میخوام برم آب بخورم، چراغ اتاقو خاموش کنم، درو ببندم، موزیکیو که تا حالا بیدارم نگه داشته خفه کنم، بعد رو میز بخوابم. «وقت» بهخیر!
من spell checker فارسی میخوام. چشام نمیبینه این فونت ریز کوفتی bloggerو. یه spell checkerیام میخوام که این خط خرچنگقورباغهی منو حالیش شه. کسی نمیاد اینجا پروژه برداره راجع به این موضوع؟ پول چندانی نمیدن، ولی بهقول مهران پروژهی Open Source آبرو داره. تو رو خدا میبینین؟ ننهبابای گرامی فقط آبروداری یادمون دادن. تازه خودشون هم دیگه الان پشیمون شدن. میگن پول در بیار دیگه، خب؟ منتها دیگه تو وجودم رفته....
حقوق مهرمونو کی میخوان بدن ما یه عدد گنده از تو Income:Salaryمون منتقل کنیم تو Assets:Cash in Wallet؟ یا مثلا Assets:Cash in Drawer یا Assets:Cash under Mattress؟ یا حتی خدای نکرده Assets:Saving Account؟ البته قاعدتا بعدش تپتپ باید بریزیمش تو انواع زیردرختای Liablities...
مجله فیلمم تموم کردم. چشام دارن منفجر میشن. بوی گند خواب میدم. ریشامو میخوام بتراشم ولی میترسم خودمو حسابی ببرم. نور داره داغونم میکنه. یهجای آروم و تاریک میخوام. میخوام بخوابم. ساعت دوازده و نیم ظهره. من دیروز سهی عصر بیدار شده بودم.
2002-10-28
از خواب دارم میمیرم، ولی بهداد خوابیده اینجا. روشو ندارم بلندش کنم.
میلاد و فرزانهام اون روبرو نشستن دارن یه بازی میکنن به اسم InkLink. یه بازی Onlineه که توش نوبتی با ماوس نقاشی میکشن بازیکنای دیگه حدس باید بزنن چیه. مثلا فکر کنید یکی بگه یه لیبرال بکشین، یا یه لامذهب، یا یه المپیادی، یا یه TeXباز، یا یه بیخواب، یا یه کرم کتاب، یا یه بیپول. (این آخریش نباید زیاد سخت باشه.)
خوابم میااااااااااد...
میلاد و فرزانهام اون روبرو نشستن دارن یه بازی میکنن به اسم InkLink. یه بازی Onlineه که توش نوبتی با ماوس نقاشی میکشن بازیکنای دیگه حدس باید بزنن چیه. مثلا فکر کنید یکی بگه یه لیبرال بکشین، یا یه لامذهب، یا یه المپیادی، یا یه TeXباز، یا یه بیخواب، یا یه کرم کتاب، یا یه بیپول. (این آخریش نباید زیاد سخت باشه.)
خوابم میااااااااااد...
سعی کردم GnuCash جدید رو رو Red Hat 7.1مون نصب کنم. پوستم کنده شد. تقریبا غیر ممکنه. خود سایتشون هم میگه اگه رو distributionتون نیست، بیخیال شین، خیلی سخته. خلاصه Red Hat جدید فقط، 7.3 یا 8.0. نتیجهی دردناکش اینه که باید دخل و خرجم یادم بمونه، یا این که یادداشت کنم، خونه که رفتم وارد کنم. مثلا ۱۰۰۰ تومن طلبمو از بهداد گرفتم، ۴۸۰ تومن مایه ماکارونی خریدم، ۵۵۰ تومنم خوراک «قارچ و لوبیا» برای شب، که موند تو یخچال یادمون رفت بخوریم...
Omega میزدیم تا صبح. با بهداد یه bug انداختیم هوا. اینها اگه قبل از کد زدن manual تابعها را بخونن ما رو انقدر دردسر نمیاندازن. کارمون این شده که file handler leakها و memeory leakهای آقا رو جمع کنیم. حالا به سرشون زده از STLای که تو gcc 3.2 فقط پیدا میشه استفاده کنن. C++ تمیز کردن ولی دیگه از من بر نمیاد.
از TUGboat هم یه نفر email زده بود میگفت یه گزارش از اوضاع Omega mailing list برای شمارهی بعدی بنویسم. بهداد هم قول داد کمک کنه. گفتم سخت بشه چیزی نوشت و به نویسندههای Omega فحش نداد از بس خودخواه و گشادن. یکیشون گفت تو بنویس، ما زهرشو میگیریم!
از TUGboat هم یه نفر email زده بود میگفت یه گزارش از اوضاع Omega mailing list برای شمارهی بعدی بنویسم. بهداد هم قول داد کمک کنه. گفتم سخت بشه چیزی نوشت و به نویسندههای Omega فحش نداد از بس خودخواه و گشادن. یکیشون گفت تو بنویس، ما زهرشو میگیریم!
دیشب نشستم با GnuCash ور رفتن. اوضاع اقتصادیم انقدر خرتوخر شده که مجبورم از یه برنامهی مالی برای نگه داشتن حسابام استفاده کنم، ببینم پول آژانسه که داره لهم میکنه، یا خرج اتِینا...
حرف نداره خلاصه. ظرف یکی دو ساعت هم کامل یادش گرفتم، هم کل حسابهای فعلی اعم از طلب و بدهی رو واردش کردم. یه قسمتش هم باید میگفتم چقدر پول تو کیف پولمه، ۲۵۵۰ تومن بود. ۲۰۰ تومنم بعد
سر طاقچه پیدا کردم که اضافهش کردم!
خلاصه اساسا توصیهش میکنم. آدرساش اینه: http://www.GnuCash.org/
حرف نداره خلاصه. ظرف یکی دو ساعت هم کامل یادش گرفتم، هم کل حسابهای فعلی اعم از طلب و بدهی رو واردش کردم. یه قسمتش هم باید میگفتم چقدر پول تو کیف پولمه، ۲۵۵۰ تومن بود. ۲۰۰ تومنم بعد
سر طاقچه پیدا کردم که اضافهش کردم!
خلاصه اساسا توصیهش میکنم. آدرساش اینه: http://www.GnuCash.org/
2002-10-27
یازده صبح خوابیدم، پنج عصر پاشدم. الان هفت و ربعه، و آخرین وعدهای که خوردهم دیشب ساعت ده بوده. دلم برای غذای گرم لک زده.
2002-10-26
بهداد الاغ رفته خونده. سر کار بودم. علیرضا هم بالا سرم وایساده لبخند قبیح میزنه.
هیچی نشده بهداد داره فحشم میده. میگه تو هم فاسد شدی، از امید علمدار میلانی بدتر. میگه اگه محتویات وبلاگتو تو یه فایل save کردی فرستادی برام، شاید خوندم.
بعد از عمری ننوشتن، آدم فارسی نوشتنش میگیره. فارسی داشت یادم میرفت، عقدهی گذاشتن این اسم رو وبلاگم هم مونده بود رو دلم، دیگه درستش کردم. بعد یه شب Omegaبازی، یه ذره تنوع بود.
مثل همهی بچههای خوب رفتم سراغ صفحهی حسین درخشان و بسمالله. هرچند templateهاش افتضاحند، لااقل باید یه یه ساعتی دست بخورن و تست شن تا یه چیزی از توشون درآد، راهنماش نه خیلی دشوارخون بود، نه مثل خیلی چیزای مشابه توهینآمیز از بس خواننده رو خنگ فرض میکنن. خودمونیم، از این که یهسری emailهاشو تو فارسیوب بیجواب گذاشتم احساس گناه میکنم. هم آدم حسابیه، هم مثل خودمونه.
خلاصه یهذره HTMLبازی و این هم اولین تستهاس. احتمالا این یه آش فنی-شخصی شه، اگه اصلا چیز دیگهای توش بنویسم.
مثل همهی بچههای خوب رفتم سراغ صفحهی حسین درخشان و بسمالله. هرچند templateهاش افتضاحند، لااقل باید یه یه ساعتی دست بخورن و تست شن تا یه چیزی از توشون درآد، راهنماش نه خیلی دشوارخون بود، نه مثل خیلی چیزای مشابه توهینآمیز از بس خواننده رو خنگ فرض میکنن. خودمونیم، از این که یهسری emailهاشو تو فارسیوب بیجواب گذاشتم احساس گناه میکنم. هم آدم حسابیه، هم مثل خودمونه.
خلاصه یهذره HTMLبازی و این هم اولین تستهاس. احتمالا این یه آش فنی-شخصی شه، اگه اصلا چیز دیگهای توش بنویسم.
اگه یوتیاف-۸ نه، پس چی؟