<$BlogRSDUrl$>

2003-04-19

مایکل وصیت‌نامه‌شو تنظیم کرده و الان یا تو «باکو»ه، یا تو مسیر «لندن-کابل». از فرودگاه Heathrow زنگ زد پرسید: «What's your favourite vodka?‎‎»!!!

من و دکتر تابش و خاله‌مم داریم می‌ریم فردا صبح. حلال کنین خلاصه! ؛)

تا کابل...

2003-04-12

قطعی شد. دکتر تابشم داریم در راس یه هیئت پنج نفره می‌بریم کابل. منم و دکتر و خاله‌م و یه خانمی از طرف بنیاد دانش و هنر، مایکل اورسون هم از ایرلند صاف (صاف که چه عرض کنم، از طریق باکو، و لندن یا پاریس) میاد. دکتر قراره با پرواز آریانا افغان برگرده. Adventure کامل!

2003-04-09

کانی بابروف که کم‌کم داره واسه خودش استادی میشه، اینو راجع به من گفته. خوب خندیدم!

[...] he is a little like Einstein in that once he starts talking technical, no one can understand! I've been working on training him to talk down to the level of ordinary humans and have made significant inroads in this regard :)

2003-04-06

حکایت مجله‌ی دنیای کامپیوتر و ارتباطات

حقیقت اینکه همه‌چیز به خوبی و خوشی تموم شد. اونایی که نمی‌دونن چی به خوبی و خوشی تموم شد، از اونایی که می‌دونن بپرسن!

2003-04-05

Red Hat Linux 9 به سلامتی و میمنت نصب شد. همه‌چی داره تمیز کار می‌کنه و این احتمالا اولین پستیه که هم بدبختی نداره (یعنی صاف می‌شه تو Mozilla تایپش کرد)، هم فقط از نرم‌افزار آزاد استفاده می‌کنه.

کسایی که تو شریف‌ان می‌تونن از این‌جا بگیرنش، بقیه هم از این‌جا.

برای تنظیم صفحه‌کلید فارسی، اینو بذارین تو «‎.bash_profile»تون:

setxkbmap us+ir -option "grp:shift_toggle,grp_led:scroll"

(IE علاقه‌ی خاصی به شیکستن سطر تو جاهای نامربوط داره. اون چیزی که اون بالا می‌بینین باید همه‌ش تو یه سطر باشه، بعد از خط تیره هم فاصله نباشه.)

بعد یه بار logout کنین و دوباره login کنین. بعد هر وقت خواستین بین اینگیلیسی و فارسی switch کنین دو تا shiftو با هم بزنین. چراغ Scroll Lock روشن و خاموش می‌شه به علامت درستی کار. (درستی کار من البته!)

برای نصب فونت هم هر چی TTF دلتون خواست زرپ کپی کنین از ویندوز یا هر جای دیگه‌تون به این یه شاخه به اسم «‎.fonts» تو home directoryتون و بعد یه بار اینو اجرا کنین:

fc-cache ~/.fonts


بعد هر برنامه‌ای که بیارین بالا هم فونتا رو تشخیص می‌ده هم با کی‌برد فارسی کار می‌کنه. (بعضی ابزارایی که عمریه update نشدن نه البته. در این موارد دعا کنین درس شه همه‌چی خودش تو نسخه‌ی بعدی اگه اهل کد زدن نیستین. یا یه پولی به ما بدین، بلاعوض، یه تلاشکی در این راستا می‌کنیم...)
لعنت به چپ!

خدایا دارم دیوونه می‌شم. هر وقت می‌شنوم یکی از براندازی (مسلحانه‌ی؟) رژیم و این چیزا می‌گه دود از کله‌م بلند می‌شه. چیزی که مطمئنم، اینه که زمان بازی‌بردار نیست. چیزی که می‌دونم، اینه که perfectionism درباره‌ی حکومت‌ها غیرممکنه. همه‌مون هم «قلعه‌ی حیوانات»و خوندیم، هم تاریخ انقلابای جهانو. با زمان نمی‌شه به این راحتیا در افتاد...

اما چیزی که ازون بیشتر اذیتم میکنه، فیلسوف‌بازی به جای عمله :(

نمی‌شه هرکس کار خودشو خوب بکنه؟ به حرف عمو Dijkstra نمی‌شه گوش کنیم فقط کارایی رو که فقط ما می‌تونیم بکنیم، بکنیم؟

حکومت هنگ‌کنگ شروع کرده تبلیغ اساسی یونی‌کد. دیگه کارشون به جایی کشیده که یه‌دونه Flash هم براش درس کردن. لینکش این‌جاس. (ISO 10646 همون یونی‌کده.)

2003-04-03

یادم رفت که. یه proposal برای یونی‌کد هم نوشتیم با مایکل اورسون، برای یک کاراکتری که نقطه‌ی حروفو قلب کنه. خیلی جیگر شد. این‌جاس. (دقت: PDFه و ۵۵۲ کیلوبایت.)
و من دوباره نادر شکوفی را کشف کردم. این پستش رو دوس دارم.

(گویا دوتا وب‌لاگ داره. کرکس اون‌یکیشه.)


یک عدد «کتاب مستطاب آشپزی» آی می‌چسبه! بالاخص که آدم کادو تولد بگیره.

نجف له کرده. سبکش خداس، بی‌بحث. تصور کنین ساعت ۳ی نصفه‌شبه، همه‌ی اهل خونه خوابیده‌ن، آدم تو رخت‌خوابش دراز کشیده داره کتابه رو ورق می‌زنه، یهو از خنده روده‌بر می‌شه...

حدود نصف جلد اول کتاب در توصیف مکاتب و تاریخ آشپزی و اصول کلی و معرفی و این چیزاس. من خوندن این قسمتا رو حتی اگه به عمرتون یه نیمرو هم نمی‌خواین درس کنین توصیه می‌کنم. کلی برای لذت بردن از هر غذایی که مامان گرامی نپخته باشه مفیده. و مخصوصا اگر کرم امتحان کردن غذای اجق‌وجق داشته باشه کسی.

خلاصه‌ش اینکه دیشب ننه‌بابای گرامی یه چیزی گیرشون اومد به اسم «شیرین پلوی هندی»، که انگوشتاشونم باهاش خوردن.

یه نمونه فقط از تیکه‌های متن بیارم. اندر توصیف «کوکتل نخود و لوبیا»: «اگر تا به حال صحبتی از نخود و لوبیا با بستنی نشنیده‌ایدحالا بشنوید. این نوعی دسر است که در فیلیپین درست می‌کنند، و حتی می‌خورند. محض اطلاع آورده شد؛ شما می‌توانید درست نکنید، یا اگر کردید نخورید.»